رادیو کودکانه]]>
این وب لاگ بازتاب دهنده اطلاعات سایت رادیوکودک در زمینه کودک است.
پدر و مادرها نباید فرزندشان را در موقعیت دروغ گویی قرار دهند. والدین گاهی حقیقت رفتار را میدانند اما برای اینکه کودک را شرمنده یا تحقیر کنند ناخواسته از او سوالهایی میپرسند که کودک مجبور میشود برای دفاع از خود، دروغ بگوید و آنها هم عصبانیتر میشوند. در نتیجه این دور باطل تکرار میشود. بنابراین کودکتان را در چنین موقعیتهایی قرار ندهید.
وانشناسان دروغهای کودکان را به ۷ دسته تقسیم میکنند:
پدر و مادرها نباید فرزندشان را در موقعیت دروغ گویی قرار دهند. والدین گاهی حقیقت رفتار را میدانند اما برای اینکه کودک را شرمنده یا تحقیر کنند ناخواسته از او سوالهایی میپرسند که کودک مجبور میشود برای دفاع از خود، دروغ بگوید و آنها هم عصبانیتر میشوند. در نتیجه این دور باطل تکرار میشود. بنابراین کودکتان را در چنین موقعیتهایی قرار ندهید.
۱ -دروغ بازی: دروغی که با آن کودک حوادث تخیلی را به دیگران میباوراند. مثلا کودک ۴ سالهای تحت تاثیر تماشای یک فیلم، شروع به تعریف یک داستان دروغی میکند و تنها هدف او سرگرم شدن است.
۲ -دروغ مبهم: این نوع دروغ از ناتوانی کودک در گزارش دقیق جزئیات یا مطالعه کردن یک مسئله بنا به پیشنهاد و تشویق فرد دیگر ناشی میشود. مثلا یک کودک ۴ ساله از اتفاقی که دیشب در اتاقش افتاده است و باعث ترس او شده، صحبت میکند اما برخی از گزارشهایش با دروغ همراه است.
۳ -دروغ پوچ: در این حالت کودک دروغ را برای جلب توجه دیگران به کار میبرد. مثلا وقتی کودک ۸ ساله متوجه بازی مادر و برادرش میشود، شروع به تعریف کردن یک حادثه دروغی در مدرسهاش میکند تا توجه مادرش را به خود جلب کند.
۴ -دروغ انتقام جویانه: این نوع دروغ از ناراحتی کودک ناشی میشود. مثلا کودکی برای انتقام از برادرش که او را دعوا کرده است، وقتی پدر به منزل برمی گردد، ماجرایی را همراه با دروغ علیه برادر به پدر میگوید.
۵ -دروغ محدود: کودک به خاطر ترس از محدود شدن شدید، قوانین سختگیرانه والدین یا تنبیه بدنی، دروغ میگوید. مثلا کودک ۵ ساله از ترس تنبیه بدنی مادر، شکستن ظرف را به گردن فرد دیگری میاندازد.
۶ -دروغ خودخواهانه: دروغی حساب شده است که برای فریب دادن دیگران استفاده میشود تا کودک آنچه را میخواهد به دست آورد. مثلا کودک ۹ سالهای در بازار به مادرش میگوید که دوستش برای کادوی تولد، یک ماشین بزرگ گرفته و او ناراحت شده است. کودک از این طریق سعی میکند مادر را برای خرید آن ماشین ترغیب کند.
۷ -دروغ وفادارانه: کودک از این دروغ به منظور حفظ و مراقبت از فردی که دوستش دارد، استفاده میکند. به طور مثال، شکسته شدن ظرف به وسیله خواهرش را به گردن میگیرد تا برای خواهرش مشکلی پیش نیاید.
وسواس باعث ایجاد ترس، استرس، خواب ناکافی، افسردگی، احساس خجالت و شرمندگی، بی قراری، مشکلات اجتماعی، میل به تنهابودن، کندی در انجام تکالیف و درنتیجه افت تحصیلی می شود
وسواس در کودکان به اشکال متفاوت و پیچیده ای بروز می کند که شناخت این نشانه ها توسط والدین می تواند به آنها کمک زیادی کند. در وسواس برخی افکار، اعمال و گاهی تصاویری مزاحم در ذهن فرد ایجاد می شود که قادر به کنترل آنها نیست. فکر وسواسی فکری است که مدام در ذهن فرد تکرار و سبب اضطراب شخص می شود. اعمال وسواسی به مجموعه رفتارهایی گفته می شود که فرد برای کم کردن فکر وسواسی و اضطراب ناشی از آن انجام می دهد.
افکار وسواسی نگرانی زیاد درباره رخ دادن اتفاق بد و ناگوار، تکرار کردن کلمات یا عبارات، عدم اعتماد و خودناباوری، تمیز کردن بیش از حد، تکرار چک کردن ها، شستن مرتب دست ها، کندن مو یا پوست، تعدادی از این افکار وسواسی هستند. افکار و عادت های وسواسی می تواند برای بچه ها بسیار آزاردهنده باشد و باعث استرس و نگرانی آنها شود. گاهی افراد از دلیل وسواس، عادت ها و افکار تحمیلی خیلی آگاه نیستند اما اغلب می ترسند که اگر این عادت را ترک کنند اتفاق بدی رخ دهد یا کنترل ذهنشان را از دست بدهند.
بچه هایی که استرس دارند یا زندگی شان با تغییرات بزرگ و ناگوار مثل استرس امتحان، اختلافات خانوادگی، انزوای اجتماعی یا مصیبت بزرگ همراه بوده است بیشتر دچار مشکل وسواس می شوند. معمولا این کودکان خیلی نگران و آشفته هستند ومی ترسند دیگران فکر کنند آنها دیوانه اند.
روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری تاكنون نتوانسته اند علت و زمان دقیق شروع این اختلال را شناسایی كنند، ولی همگی بر این نكته اذعان دارند كه عوامل چندی اعم از: وراثت، روش های تربیتی والدین، ویژگی های خانوادگی، نابهنجاری كاركرد سیستم عصبی و آشفتگی های خلقی در بروز این اختلال در كودكان دخالت دارند. اعضای خانواده و مدرسه باید به این نكته توجه كنند كه بروز این گونه افكار و اعمال به هیچ عنوان تقصیر كودك نیست و كاملاً با افكار عادی كودك تفاوت دارد.
برای مثال كودكی كه فكر باز بودن شیر گاز او را به ستوه آورده است، بارها و بارها با امتحان كردن شیر گاز سعی می كند اضطراب و تشویش خود را كاهش دهد، و یا كودكی كه نگران كثیف بودن دست هایش است، ممكن است چندین بار دست های خود را بشوید تا حدی كه پوست دست هایش حساس و قرمز شوند، و یا كودكی كه از درست بودن مشق ها و امتحانش شدیداً مضطرب است، ممكن است بارها و بارها آن را پاك كند و دوباره بنویسد.
بچه های وسواسی ممکن است در رفتار یا نحوه صحبت کردنشان تکرار وجود داشته باشد. برای مثال تکرار جملات، سوال پرسیدن زیاد و گاهی صرف کردن مدت زمان زیادی برای انجام تکالیف در رفتارهایشان دیده شود. بروز رفتارهای وسواسی در کودکان نسبت به بزرگسالان کمی پیچیده تر است به همین دلیل شناخت این نشانه ها می تواند به والدین در تشخیص وسواس در کودکان کمک زیادی کند.
برای مثال بعضی از بچه ها عادت دارند وقتی از خیابان رد می شوند با پا به اتومبیل های اطراف خود ضربه بزنند زیرا تصور می کنند اگر این کار را انجام ندهند به والدین آنها آسیب خواهد رسید. درواقع فکر وسواسی آسیب به والدین خود را به صورت عمل وسواسی یعنی ضربه زدن به اتومبیل نشان می دهد. ممکن است کودک وسواسی تمایل به داشتن تعداد مشخصی مداد داشته باشد. برای مثال ابراز می کند که حتما باید ۴ مداد در جامدادی اش داشته باشد.
آیا آنها وقت زیادی برای انجام کار عادی صرف می کنند: مثل شستن دست یا لباس پوشیدن؟ آیا آنها وقت زیادی برای انجام تکلیف مدرسه صرف می کنند؟ آیا آنها وقت زیادی برای شروع یک کار صرف می کنند؟ آیا آنها کار خود را چند بار چک و بررسی می کنند؟ آیا نگران مرتب کردن و گذاشتن اشیا سر جای خود هستند؟ آیا آنها رفتار خاصی را خیلی تکرار می کنند مثل لمس کردن کلید برق یا دسته در؟ آیا آنها بیش از حد به اعداد و کلمات توجه نشان می دهند؟ آیا به نظم و تقارن خیلی اهمیت می دهند؟
علائمی که بایدنسبت به بروز آن ها حساس و هوشیار بود تا این اختلال را در کودک زود تشخیص داد، عبارتند از:
وسواس به عزت نفس و خودباوری کودک آسیب وارد می کند و حتی به تدریج خانواده و اطرافیان، کودک را به عنوان یک فرد تنبل و مایه زحمت می شناسند. کودکی که مدت زیادی را با وسواس سپری کرده دوران مهمی از رشد خود را از دست داده است. چون همان طور که می دانید کودکان در هر مرحله ای از رشد خود مهارت های متفاوتی را به دست می آورند و وسواس مانع کسب این مهارت ها در دوره های مختلف رشد کودک خواهدشد.
علاوه بر این، وسواس باعث ایجاد ترس، استرس، خواب ناکافی، افسردگی، احساس خجالت و شرمندگی، بی قراری، مشکلات اجتماعی، میل به تنهابودن، کندی در انجام تکالیف و درنتیجه افت تحصیلی می شود. خیلی وقت ها کودکان وسواسی توسط همسالان خود مورد تمسخر قرار می گیرند و اگر والدین بخواهند رفتار آنها را کنترل کنند این کودکان به پرخاشگری می پردازند.
درمان وسواس هم به صورت دارویی و هم به صورت رفتاری و شناختی انجام می شود. بهترین نوع درمان اختلال وسواس در کودکان استفاده از روش های رفتاردرمانی و در مواردی توام با دارودرمانی است. از آنجا که وسواس بیماری مزمنی است درمان آن معمولا زمان بر است. بنابراین لازم است والدین در این زمینه صبر و حوصله به خرج دهند. بیماری وسواس به گونه ای است که حتی اگر درمان هم شود بعد از چندسال دوباره بروز می کند.
با وجود این باید نسبت به درمان اقدام کرد چون همان طور که گفتیم این بیماری باعث آسیب رساندن به مراحل رشد کودک می شود. اگر بتوانیم نسبت به اصلاح این رفتار در کودک اقدام کنیم توانسته ایم تا حدودی باعث تقویت اعتماد به نفس او شویم. اگر وسواس در کودکی درمان نشود وی در بزرگسالی به فردی تبدیل خواهدشد که نگراش اضطرابی و وسواسی در او وجود خواهد داشت.
زمانی كه كودكی دچار مشكل وسواس می شود، اطرافیان او باید به این نكته توجه داشته باشند كه كودك گناه و تقصیری ندارد. وقتی آنان قصد درمان و بهبودی بیماری كودك را دارند، باید از هر جهت او را مورد حمایت خود قرار دهند. والدین باید سعی كنند آگاهی های خود را در زمینه نوع بیماری فرزندشان بالا ببرند و انتظارات و خواسته هایی در حد توان كودك از او داشته باشند.
این گونه بچه ها خیلی مواظب هستند که در هر کاری تایید پدر و مادرشان را به دست آورند، همیشه یک نیم نگاهی به والدینشان دارند. والدین برای جلوگیری از وسواس کودکان نباید سخت گیری کنند. مثلا وقتی بچه نقاشی می کند خیلی به او اصرار نکنیم که خط ها منظم باشد، صفحه ها را جا نیندازد، گوشه دفتر تا نخورد و.... همچنین جوری وانمود نکنیم که انگار بچه رفتار عجیب و غریبی دارد، یعنی رفتار وسواسی او را به رویش نیاوریم و مخصوصا از کلمه وسواس استفاده نکنیم.
علائم، علت و درمان وسواس در كودكان
به جای غر زدن حواس بچه را به کار دیگری پرت کنیم تا آن رفتار وسواسی را انجام ندهد. علاوه بر اسن به بچه بیاموزیم که اگر اشتباه بکند اشکالی ندارد. منظور از اشتباه کاری نیست که بار اخلاقی و عاطفی داشته باشد، بلکه کارهایی شبیه به همین رنگ آمیزی یا نامرتب بودن لباس ها و ... . در ضمن نباید کودک را مدام توبیخ کنید. دوست داشتن بدون شرط کودک نیز در دروان وسواس موثر است.
بنابراین هرگز نگویید اگر فلان کار را انجام بدهی ما تو را دوست نداریم. بگوید ما این کاررا دوست نداریم، بچه را زیر سوال نبرید و در واقع کار اشتباه را زیر سوال ببرید. کودک باید حس کند پدر و مادر او را دوست دارند حالا ممکن است بعضی از رفتارهای او را دوست نداشته باشند ولی اینها دلیل نمی شود خود او را دوست نداشته باشند. از سوی دیگر اجازه بدهید کودک بازی هایی مانند گل بازی، خمیر بازی، ماسه بازی و شن بازی را انجام بدهد .
فروید می گوید انرژی هایی روانی در بعضی از قسمت های بدن ثابت می شوند. وسواس یک جور ثابت شدن در مرحله معقدی است. بچه در این سن به بازی های لمسی نیاز دارد یعنی بازی هایی که تماس مستقیم با دست دارند. یکی دیگر از راهکارها قصه گویی برای این گونه کودکان است . داستان و قصه گویی کمک می کند از وسواس ها ، نگرانی ها و دلهره ها فاصله بگیرند. بازی های دسته جمعی، شب ها بعد از شام و قبل از خواب هم به این گونه کودکان خیلی کمک می کند. یادتان باشد که والدین باید یاد بگیرند از هر گونه رفتار کودکشان وحشت نکنند.
بجای اینکه دنبال این باشیم که چرا کودک این رفتار را دارد، دنبال این باشیم که چکار کنیم که کودک از آن رفتار نادرست فاصله بگیرد و اینکار هرچه غیر مستقیم تر باشد موثرتر است. البته وسواس ژنتیکی و ارثی هم می تواند باشد اما مهمتر از آن این است که بچه ها با مشاهده رفتار وسواسی الگو برداری می کنند. معمولا کودکان از والد هم جنس خودشان الگو می گیرند. مثلا اگر دختر بچه ای مادرش وسواس داشته باشد، ما باید اول جلو وسواس مادر را بگیریم تا بچه وسواسی نشود.
آن ها باید بدانند كه چنان چه همراه و مشفق كودك باشند، روند درمان او روز به روز تسریع می گردد و رفتارها و افكار آزاردهنده كودك نیز به تدریج از بین خواهند رفت. اطرافیان باید بتوانند كمترین بهبودی كودك را تشخیص دهند و او را مورد تشویق و حمایت خود قرار دهند. در نظر داشته باشید هیچ كودك وسواسی ای بدون داشتن والدینی مضطرب، پریشان و مبتلا به اختلالات عصبی وجود ندارد. تمام اعضای خانواده باید نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند.
آنان باید تا حد امكان شرایط را برای كودك آرام و عادی نگه دارند تا او بتواند مشكلات و سختی های درمان را راحت تر تحمل كند. خانه ای پرتنش و اضطراب هیچ گاه نمی تواند به كودك كمك كند تا با نگرانی و تشویش ناشی از شیوه های درمانگری مقابله نماید.
گوشه گیری و انزوا یکی از مهم ترین مشکلات کودکان و حتی بسیاری از بزرگسالان در جوامع کنونی است. از نظر روان شناسی به حالتی که کودک دائما ترجیح می دهد فعالیت های خود را به تنهایی و بدون حضور دیگران انجام دهد گوشه گیری گفته می شود.کودک گوشه گیر ترجیح می دهد که به تنهایی بازی کند، کم تر در جمع حضور پیدا می کند و می توان علائمی از اختلالات کم رویی و خجالتی بودن را در انان مشاده کرد چرا که این موارد کاملا با یکدیگر در ارتباط هستند. در سنین ابتدایی زندگی یعنی بین سن یک تا دو سال عمدتا والدین شخصیت کودک را شکل می هند اما از این سن به بعد کودک است که در تعامل با دیگران و بازی با هم سن و سالان خود موارد زیادی را یاد گرفته و می آموزد.
گوشه گیری در کودکان در دسته های گوناگونی قرار می گیرد. ممکن است کودک گوشه گیر در نتیجه کم رویی کودک به وجود بیاید یعنی یک کودک به دلیل کم رویی تمایلی برای برقراری ارتباط با دیگران به خصوص فرد غریبه نداشته و از آن گریزان است که بسیاری از گوشه گیری های در کودکان همین دلیل و مشکل را دارند. شدید ترین حالت در گوشه گیری کودکان انزوای اجتماعی نام دارد که در آن کودک نه تنها تمایلی برای بازی کردن و ارتباط با هم سن و سالان خود ندارد که از آن گریزان نیز هست خجالت شدید به همراه حالت هایی از ترس افسردگی می تواند دلیل اصلی به وجود آمدن انزوای اجتماعی در کودکان باشد. حالتی دیگر از گوشه گیری مردد بودن نام دارد که کودک در این حالت به جای بازی با هم سن و سالان خود و شرکت در فعالیت در گوشه ای مانده و نظاره گر بازی خواهد بود و این حالت در کودکانی که والدینی سخت گیر و مداخله گر دارند بیش از دیگران اتفاق خواهد افتاد. اگر بخواهیم دلایل به وجود آمدن کودک گوشه گیر را در خود او جست و جو کنیم باید گفت دلایل درونی به چند دسته تقسیم خواهند شد.
عوامل ژنتیکی و ارثی در کنار نحوه ارتباط و تعامل کودک با پدر و مادرش می تواند تاثیر مهمی در اجتماعی شدن او بر جای بگذارد. دلیل درونی دیگر برای بروز اختلال گوشه گیری در کودکان می تواند افسردگی باشد که البته این مسله دو طرفه بوده یعنی خود اختلال گوشه گیری نیز می تواند سبب تشدید و به وجود آمدن اختلال افسردگی در کودکان باشد. کمبود توجه و بیش فعالی نیز یکی دیگر از دلایل به وجو امدن اختلال گوشه گیری و انزوا در کودکان است چرا که ارتباطات اجتماعی در این دسته از کودکان می تواند به شدت دچار اختلال گردد. در هر صورت دلیل به وجود امدن کودک گوشه گیر هر کدام از موارد گفته شده هم که باشد نیاز است تا والدین رفتارها و نکته هایی خاص را در برخورد با این گونه کودکان مدنظر قرار داده و با این کارها از تشدید عارضه و اختلال جلوگیری کرده و حتی آن را به مرور زمان در کودک از بین ببرند.
در کودکان بین دو تا ۵ سال نیاز است تا علت به وجود آمدن گوشه گیری مشخص شده و با اصلاحات در سبک فرزند پروری و نحوه تعامل کودک با والدین و موارد این چنینی ترس کودک از بین برده شود و با افزایش اعتماد به نفس کودک باعث افزایش تعاملات و روابط اجتماعی در او گردید. برخی از کودکان گوشه گیر در نتیجه اشتباهات تربیتی والدین به وجود می آیند مثلا حتی اگر والدین کاملا فهمیده اند که کودکشان خجالتی و گوشه گیر است نباید در حضور این مسائل را به زبان بیاورند مثلا بگویند کودک من خجالتی است و نمی تواند با دیگر هم سن و سالن خود بازی کند چرا که این مباحث باعث تشدید گوشه گیری و خجالت او می شود و یا در موردی دیگر هرگز نباید کودک را به دلیل کارهایش مورد تمسخر قرار داد که این کار می تواند اعتماد به نفس او را تا درجه نابودی پیش بکشد چرا که بسیاری از حس اعتماد به نفس و عزت نفس افراد در دوران کودکی در آن ها شکل می گیرد لذا والدین باید در این موارد بسیار دقت عمل به خرج دهند. هرگز نباید کودک را با دیگر افراد مقایسه نمایید به خصوص اگر او آن فرد را کاملا بشناسد مثلا اگر به او بگویید که” نگاه کن ببین دوستت چقدر اجتماعی است و با دیگران چه خوب رفتار می کند اما تو چرا انقدر خجالتی و کم رو و ترسو هستی” این کار باعث کاهش اعتماد به نفس در کودکان و در نتیجه آن به وجود امدن یک کودک گوشه گیر می شود.
بیمیلی اجتماعی: کودک اشتیاقی برای بازی با همسالان خود (آشنا و ناآشنا) ندارد و زمانی که با کودکان است، ترجیح میدهد به تنهایی بازی کند و شیءگراست تا مردمگرا و نکته مهم این است که در این حالت از تعامل با همسالان ترس ندارد و در صورت اجبار، وارد فعالیت گروهی میشود و بخوبی با دیگران تعامل میکند.
ناظر و تماشاچی: کودک تمایل دارد با کودکان و همسالان خود بازی کند ولی به دلیل اضطراب اجتماعی، از نزدیک شدن به کودکان اجتناب میکند و گوشهای میایستد و فقط نظارهگر بازی کودکان میشود.
انزوای اجتماعی: کودک نهتنها تمایل به تنها بازی کردن ندارد بلکه از بازی کردن با دیگران نیز گریزان است و رفتارهای او از لحاظ بالینی، با خجالت شروع و با خشم و گاهی افسردگی همراه میشود.
برای درمان ابتدا باید مشخص شود، علت کمرویی کودک و نوع آن کدام است. علاوه بر آن، از روشهای رفتاردرمانی برای شکلدهی کودک استفاده میشود. توجه به این نکات در روند درمان ضروری است و مراقبان و والدین باید این نکات را در نظر بگیرند:
ـ از واژههای تمسخرآمیز مانند ترسو، خجالتی، دست و پاچلفتی و بیعرضه استفاده نکنید.
ـ از سرزنش کودک به دلیل بازی نکردن با همسالان بپرهیزید.
ـ او را با دیگران مقایسه نکنید و اجتماعی بودن اطرافیانش را به رخ او نکشید.
ـ در کودک احساس امنیت ایجاد کنید و از دیگران او را نترسانید.
- از سرزنش کودک گوشه گیر به دلیل بازی نکردن با همسالان بپرهیزید
ـ به کودک برچسب خجالتی بودن نزنید و اگر سوم شخصی در یک جمع از شما پرسید، آیا کودکتان خجالتی است، بلافاصله پاسخ دهید: خیر، کمی زمان نیاز دارد تا به موقعیت جدید عادت کند.
ـ به کودک مسئولیتهای کوچک بدهید و اعتماد به نفس او را تقویت کنید.
ـ رفتار مثبت و واقعی در کودک پیدا کنید و آنها را برجسته کنید و تشویقش کنید.
ـ در هفته دوبار کودک را به محل بازی کودکان ببرید.
ـ فرزندتان را همان طور که هست، بپذیرید و توقع و انتظار بیمورد و بیش از حد نداشته باشید.
ـ درباره تجربیات خوب فرزندتان با همبازیهایش صحبت کنید.
ـ متناسب با سن و توانایی فرزندتان یکی دو هنر و تردستی به او بیاموزید (نظیر بازی با طناب یا حلقه پلاستیکی). این کار به کودک کمک میکند برای نشان دادن خودش به همسالانش فرصت داشته باشد.
ـ داستانهای مفهومی و مشارکتی برای کودک بخوانید.
ـ بازیهای دستهجمعی که در آنها بزرگسالان با کودکان مشارکت میکنند انجام دهید.
درمان کودک خجالتی و گوشه گیربرای کاهش تنشهای احتمالی کودکان تا آنجا که ممکن است برای ایجاد آرامش و اطمینان و حذف موقعیتهای فشارزا بکوشید و با آنان رئوف و مهربان باشد. متخصصان تاکید دارند کودکان مبتلا به تیکهای ناگهان حرکت یا گفتار نیاز به صبر، محبت و آرامش والدین دارند. تیکها هیچگاه ارادی نیست، پس این تیکها با عصبانی شدن کودک تشدید میشود و به هنگام آرامش کودک کاهش مییابند به همین دلیل آرامش در محیط زندگی کودک مبتلا به تیک از اهمیت بسیار زیاد برخوردار است و والدین کمتر باید به حالتهای کودک خود توجه کنند.
تیک، عبارت است از انجام دادن حرکت و رفتاری یا ایجاد کردن صدایی به صورت غیر ارادی که به طور ناگهانی از فرد سر می زند و به صورت تکرار شونده و سریع اما فاقد ریتم باشد. تیک ها حداقل به صورت گذرا در بسیاری از افراد از جمله کودکان دیده می شود و معمولا استرس ها بروز آن را افزایش، و تمرکز شخص آن را حداقل برای مدت زمان کوتاهی کاهش می دهد.
رفتار تیکگونه بیشتر در کودکان شایع است بررسیها انجام شده توسط انجمن روانشناسان آمریکا نشان میدهد که تقریبا ۱۳ درصد از پسران و ۱۱ درصد از دختران به این عارضه دچار میشوند.
براین اساس کودکان در سنین ۷ تا ۱۱ سالگی بیشترین میزان تیک را از خود نشان میدهند و این حالت ممکن است تا سنین میانسالی ادامه پیدا کند.
براساس آمار که انجمن روانپزشکی آمریکا ارائه داده است، ۵ تا ۲۴ درصد از کودکان دارای نوع تیک هستند. تیک در مردها ۳ برابر بیشتر از زنهاست و تیکها مزمن بیشتر بین سنین ۶ تا ۱۲ سالگی دیده میشود.
تیکها حرکت معمولی است که اغلب در حدود ۵/۳ سالگی شروع میشوند، به کودکان کمک میکنند تا انرژی عصبی را آزاد کنند. ۷۵ درصد از کودکان این نوع تیک را در عرض ۶ ماه پشت سر میگذارند. اگر تیک بیش از ۱۲ ماه ادامه یابد، تیک مزمن محسوب میشود. تیکهای مزمن پایدار هستند و معمولا انقباض ماهچه در آنها بیش از حد و بسیار شدید است. این تیکها مشخصا به صورت حملههای دورهای صورت میگیرند و غالبا شدت آنها ماه بهماه و روزبهروز یا حتی ساعت بهساعت تغییر میکند. تیکهای مزمن میتوانند طبق روشها درمان متوقف شوند.
تیک ها بر اساس عملی که انجام می شود به دو دسته تقسیم می شوند که هر کدام دارای دو نوع ساده و مرکب هستند:
تیک هایی که با صدا همراه باشند. نمونه های ساده این نوع تیک مانند سرفه کردن، صاف کردن گلو هستند. از انواع مرکب این تیک می توان به تکرار کلمات، ناسزا دادن، پژواک گویی و... اشاره کرد.
همراه با رفتار و فعلی هستند مانند پلک زدن، شکلک درآوردن، تنگ کردن چشم ها، بالا انداختن شانه یا تکان دادن سر. این دسته از تیک ها در کودکان معمول است. انواع مرکب آن می توان شامل برخی حالات یا حرکات صورت، پریدن، لمس کردن و مانند آنهاست. تیک های حرکتی مرکب به طور کلی آهسته تر تکرار می شوند و ممکن است هدف دارتر از تیک های حرکتی ساده به نظر برسند.
نوع خاصی از تیک مزمن وجود دارد که در آن فرد دچار تیک صوتی و حرکتی به صورت همزمان است. این اختلال تورت یا توره نام دارد. تیک ها بر اساس ماندگاری و زمانی که در رفتار فرد باقی می مانند نیز به دو دسته گذرا و مزمن تقسیم می شوند: تیک های گذرا حداقل ۴ هفته دوام می آورند و این به این معنی است که تکرار رفتاری در مدت زمانی کمتر از این زمان تیک محسوب نمی شود و تیک های مزمن بیشتر از ۱۲ ماه و به دفعات و طی روزهای سال ادامه می یابد. تیک های مزمن بیشتر بین سنین ۶ تا ۱۲ سالگی دیده می شود.
علت تیک می تواند مربوط به سیستم های مغزی (ارگانیک) باشد که جنبه های ارثی در آن مهم است و می تواند به دلایل روانشناختی (سایکولوژیک) رخ دهد. برای تشخیص علل و بررسی دقیق این موضوع در مورد تیک های مزمن، لازم است به روانپزشک کودک مراجعه و با او مشورت کنید. ولی در هر دو صورت و در همه انواع تیک، استرس و اضطراب باعث تشدید علائم خواهد شد. نکته قابل توجه در این میان حساسیت خانواده روی این مساله است که باید بدانند حرکات غیر عادی کودک در اثر تیک ارادی نیست.
تیکها همگی موقت هستند و غالبا زمانی ظاهر میشوند که کودک دچار فشار روانی یا خستگی شود و هنگامی که کودک به حالت عادی برگردد، تیکها هم ناپدید میشوند. در کودکان کم سنتر برخی از انواع تیکها نسبتا شایع هستند و معمولا نشانه بیمار نیست بنابران تیکها خطرناک نیستند، اما میتوانند تحرککننده باشند والدین هم نباید نسبت به تیک واکنش غیرطبیعی نشان دهند زیرا ممکن است به اضطراب کودک افزوده شود و تیک را بیشتر کند.
از سوی دیگر هر وقت کودک خسته شود، تیکهای او بیشتر میشود پس والدین باید سعی کنند که استراحت کافی به کودکانشان بدهند، خونسرد باشند تا فشار روانی کودک شدت نیابد. همچنین اگر تیک کودکان تکان دادن سر است، هیچگاه والدین او را تنها نگذارند و اطراف تختخواب بالشهایی بگذارند تا به خودش صدمه نرساند.
به لحاظ این که رفتارهای تیک غالبا با فشار روح تشدید میشوند عناصری را در زندگی کودک جستجو کند که ممکن است منشأ ناراحت یا نگرانی او شود نظر این که آیا آنان تلاش میکنند از تکالیف مدرسه و درسها عقب نمانند؟ آیا انتظارات ورزش آنان بالاست؟ آیا مشکلات زناشویی باعث پرشانی آنها میشود؟
برای کاهش تنشهای احتمالی کودکان تا آنجا که ممکن است برای ایجاد آرامش و اطمینان و حذف موقعیتهای فشارزا بکوشید و با آنان رئوف و مهربان باشد. متخصصان تاکید دارند کودکان مبتلا به تیکهای ناگهان حرکت یا گفتار نیاز به صبر، محبت و آرامش والدین دارند. تیکها هیچگاه ارادی نیست، پس این تیکها با عصبانی شدن کودک تشدید میشود و به هنگام آرامش کودک کاهش مییابند به همین دلیل آرامش در محیط زندگی کودک مبتلا به تیک از اهمیت بسیار زیاد برخوردار است و والدین کمتر باید به حالتهای کودک خود توجه کنند.
تاریخچه خانوادگی در مورد تیکها نشان میدهد که تقریبا در یک سوم همه موارد محققان بر این باورند که مسئله پایه ژنتیک دارد یا در برخی حالات ممکن است این عادت از طرق تقلید به دست آید همچنین مشخص شده است که رفتارهای تیک در زمان فشارهای عصبی افزایش مییابد که این امر به تیک عصب منجر میشود.
وظیفه اطرافیان در قبال رفتار با افراد دارای تیک بسیار مهم است. نباید به این حرکات اهمیت داد به روی بچه آورد یا دائما به او گوشزد کرد که چرا این کار را انجام میدهد زیرا با آگاهی یافتن فرد از این مشکل، رفتارش روی آن متمرکز میشود و در همین مواقع است که تیک افزایش مییابد. شرایط خانوادگی در ایجاد و تشدید تیک بسیار حائز اهمیت است و رفتار والدین با یکدیگر روی کودک تاثیر مستقیم میگذارد. حتی در مواقعی که والدین با یکدیگر قهر هستند، این سکوت سنگین روی فرزندان استرس شدید وارد میکند که در موارد سبب افزاش تیک، شبادراری و لکنت زبان فرزند میشود.
والدین باید در مواقعی که کودک تیک ندارد به او بیشتر توجه و نگاه کنند و بیشتر با او صحبت کنند یا او را مورد نوازش قرار دهند و برعکس در مواقعی که حالتهای تیک را از خود نشان میدهد، بیاعتنایی کنند و وانمود کنند این حرکات او را نمیبینند و او را با فعالیتی دیگر مثل بازی یا نقاشی سرگرم کنند.
فراموش نکنید در درمان تیک نباید به نوع تیک اهمیت داد بلکه باید کودک را درمان کرد. وادار کردن کودک به این که جلوی آینه بایستد و خود را هنگام تیک تماشا کند، موثر نیست. آرام و مساعد کردن اوضاع خانواده، رفع مشکلات درس و تطبیق با مدرسه به ویژه اگر تیک در سنین دبستان و به علت مسائل درسی ظاهر شده باشد، روش موثر است.
این دسته از تیک ها بر حسب علت ایجادشان می توانند به صورت خود به خودی فروکش کنند یا به سمت اختلال تیک مزمن یا توره پیشرفت کنند. در خصوص درمان تیک می توان گفت در صورتی که تیک خفیف و گذرا مطرح باشد که اختلالی در عملکرد فرد ایجاد نمی کند، درمان لازم نیست. تنها به والدین و اطرافیان توصیه می شود از توجه زیاد به کودک و تیک های او، تذکر دادن مکرر به خاطر تیک، تحقیر و سرزنش کودک به خاطر آن، جدا خودداری کنند.
در موارد تیک مزمن یا تیک گذرای شدید که باعث مشکلاتی برای فرد شده است، بررسی مغز و اعصاب کودک لازم است و بعد از رد علل مغزی، درمان روانپزشکی آن انجام می شود. درمان این اختلال به دو صورت دارویی و روان درمانی انجام می شود. در درمان دارویی از داروهای آنتی سایکوتیک و ضد اضطراب ها استفاده می شود و درمان روان درمانی مواردی شامل: رفتار درمانی، آموزش ریلکسیشن (تن آرامی)، آموزش به خانواده (همچون درک غیر ارادی بودن تیک، تذکر ندادن، توجه نکردن به این رفتار کودک و دوری از تحقیر او) صورت می گیرد.
اما سوالی که باقی می ماند مربوط به مشکلات شایعی مانند جویدن یا کندن ناخن، کندن موی سر، جویدن خودکار یا مداد و مانند آنهاست. طبق تعریفی كه ارایه كردیم، این رفتارها با حركت سریع ناگهانی تكراری والبته غیرارادی همراه نیست، به همین دلیل تیک به حساب نمی آید. پس چطور باید آنها را تعریف کرد؟ این رفتارها قبلا جزو اختلالات كنترل تكانه تقسیم بندی می شد ولی براساس آخرین تقسیم بندی اختلالات روانپزشكی در حال حاضر جزو اختلالات وسواسی طبقه بندی می شوند.
نقاشی کردن در واقع مجسم کردن و به تصویر کشیدن رویاها و تخیلات و احساسات و حالات درونی کودک است. این نقاشی ها در برگیرنده فواید بسیاری است هرچند اکثر والدین به نقاشی های کودک شان به چشم خط خطی کردن های ساده و یا آثاری برای تکمیل کلکسیون یادگاری های کودکی مینگرند. بسیاری از روانشناسان و مشاوران کودک با تحلیل همین نقاشی ها می توانند گره از مشکلات روحی کودکان باز کنند.
نقاشی کردن در کودکان با همان خط خطی کردن های ساده آغاز می شود. بسته به توانایی های کودک در سن ۱.۵ تا ۲ سالگی, کودکان می توانند با مداد یا مدادشمعی و حتی با گچ خطوط صاف و مدور رسم کنند. بهترین ابزار برای شروع نقاشی در کودکان مداد شمعی یا پاستل است زیرا ضمن سهولت استفاده, دست کودک را خسته نمی کند و خطراتی مانند ریسک برخورد نوک مداد با چشم را برای وی به همراه ندارد.
ارتباط نقاشی کردن و استعدادیابی را در مقاله استعدادیابی در کودکان در کودکان بخوانید
یکی از نکاتی که والدین کمتر به آن توجه می کنند سایز برگه یا ورقی است که کودکان زیر ۴ سال برای نقاشی از آن استفاده می کنند. کودکان زیر ۴ سال برای نقاشی کردن دست خود را از بازو تکان می دهند و کمتر از مچ دست شان استفاده می کنند بنابراین دفترنقاشی هایی که سایز متوسط دارند و حتی برگه های A4 برای آن ها کوچک است و سبب خستگی زودرس در نقاشی کردن و از بین رفتن تمایل آن ها برای نقاشی می شود. بهترین روش استفاده از چندین برگه است می توانید برگه ها را کنار هم بر روی دیوار یا میز بچسبانید تا کودک هنگام نقاشی کردن راحت باشد.
همه امکانات و ابزارهای نقاشی را به یکباره در اختیار او قرار ندهید. همه کودکان از دیدن مدادرنگی, مدادشمعی, آبرنگ, رنگ انگشتی و گواش ذوق می کنند ولی بعد از چندی دیگر آن لطف اولیه را نخواهند داشت بنابراین نسبت به سن کودک ابزار و امکانات لازم را برای او فراهم کنید.
بعد از اتمام نقاشی از او بخواهید که نقاشیش را برای شما توضیح دهد و از او درباره اجزای نقاشیش سوال کنید و اگر امکانش هست نقاشی او را بر روی دیوار یا درب یخچال نصب کنید تا حس ارزشمند بود نقاشیش را از سمت شما کسب کند.
تمام ابعاد نقاشی کودک اعم از رنگ های استفاده شده, بزرگی و کوچکی اجسام نقاشی شده, فاصله اجزای نقاشی از هم و حتی فشار دست کودک هنگام نقاشی قابل تامل و تحلیل است و هر کدام نشان دهنده حالات درونی و احساسات اوست. بنابراین نقاشی های کودکان سراسر احساس و پنجره ای به حالات درونی و تخیلات و آرزوهای آن ها است.
۱.یکی از فواید نقاشی کردن افزایش مهارت های دستی کودک و تقویت عضلات دست او است. با افزایش سن و با بیشتر شدن این مهارت ها رنگ آمیزی کردن های او نیز بهتر خواهد شد.
۲.هماهنگی بین چشم و مغز و دست کودک و افزایش ارتباط بین این سه عضو بدن از دیگر فواید نقاشی کردن کودک است.
۳.یکی از مهم ترین فواید نقاشی کردن, پرورش خلاقیت کودک است که سبب خلاق شدن او و کسب موفقیت های بیشتر در آینده خواهد شد.
۴.فعال شدن هر دو نیم کره چپ و راست مغز یکی دیگر از فواید نقاشی کردن است. در نقاشی کردن نیم کره راست که فعالیت های احساسی و نیم کره چپ که فعالیت های منطقی کودک را در بر میگرند با هم فعال می شوند که این کار سبب رشد و بهبود عملکرد مغز می شود.
۵.فرصت حل مسئله و تصمیم گیری و مبارزه با تردیدها از فواید نقاشی کردن کودک است.
۶.آماده شدن کودک برای حضور در مدرسه و آموزش نحوه صحیح دردست گرفتن مداد
۷.فرصت های آموزشی که نقاشی کردن برای کودک به همراه دارد غیر فابل انکار است. آموزش رنگ ها و اشکال هندسی و انواع خط ها از موارد آموزشی پر کاربرد در زمینه هستند.
۸.اگر نقاشی کردن بصورت گروهی انجام شود یکی از بهترین راه های آموزش کار تیمی و گروهی به کودک است.
۹.تقاشی کردن کودکان یکی از بهترین راه های ابراز حالات درونی مانند خوشحال یا ناراحتی, عصبانیت یا نا امیدی و ... است.
۱۰. نقاشی کشیدن از راه های تقویت قوه تخیل کودکان است و همچنین بهترین وسیله برای شناخت روح کودک است.
و در آخر این که از نقاشی های او تعریف کنید و برای کارهایش ارزش قائل شوید تا به نقاشی کشیدن بیشتر علاقمند شود.
اهمیت کتاب و کتاب خوانی بر هیچ کس پوشیده نیست و همانطور که میدانیم یکی از مهمترین روش های افزایش توانمندیهای کودک، کتاب خواندن برای وی است. شاید پیش خود فکر کنید کودکان با خواندن کتاب فقط مدتی را در کنار مادر یا پدر به آرامش سپری میکنند و تنها فایده آن خوب به خواب رفتن کودک است اما این کار نه تنها برای امروز کودک مفید است بلکه روی شخصیت آینده وی نیز تاثیر مستقیم دارد.کودکان نیازمند آموختن مهارتهای زندگی است و کتاب، منبعی مورد اعتماد در این زمینه است.
شما به عنوان والدین کودک خود میتوانید یک علاقه مستمر و بی پایان را به یادگیری در فرزندتان ایجاد کنید به این ترتیب که: شما برای فرزندانتان کتاب میخوانید و آنها به تدریج عشق و علاقه به داستان و شعر یافته و خودشان خواهان خواندن کتابهای مختلف میشوند و خواندن را آغاز و تمرین میکنند تا اینکه بالاخره به آن جایی میرسند که با کتاب تفریح کرده و از خواندن آن لذت میبرند و هر روز تشنه کسب اطلاعات جدیدتر میشوند.
فواید کتابخوانی برای کودکان 12 ساله
البته بايد توجه داشت كه گزينش قصه خوب و مناسب با توجه به سن كودكان هم از اهميت ويژه اي برخوردار است. مساله انتخاب کردن کتاب مناسب، با توجه به انبوه کتبی که در اختیار شماست، مشکلی اساسی است. سعی کنید کتابی را برای فرزند خود انتخاب کنید که: حتما در گذشته آن را خوانده و محتوای آن را پسندیده باشید، احتمال میدهید برای کودک جالب توجه است و از خواندن آن لذت میبرد، اطلاعات عمومیمناسبی را در باره جهان اطراف به کودک میدهد، به کودک کمک میکند تا احساس کند که تواناییهایی دارد که تاکنون به آنها توجه نکرده است و در سایه تلاش و کوشش میتواند آنها را بهدست آورد، به کودک کمک میکند که بداند در دنیای اطراف او کودکان دیگری هم هستند که شرایط مشابهی با او دارند و با آن مشکل بهخوبی کنار آمدهاند یا آن را حل کردهاند.
فواید کتابخوانی برای کودکان 8 ساله
برای این گروه سنی کتابهای تصویری که متن آن بسیار اندک است و معمولا از جنس پارچه، مقوا، کاغذ کلفت و گاه پلاستیک هستند, مناسب است. کتاب ها معمولا محتوی آموزشی دارند و کودک می تواند رنگ ها, اعداد, حیوانات و... را از این طریق بشناسد.
فواید کتابخوانی برای کودکان پیش دبستانی
از سه سالگی میتوانید کتابهای تصویری داستانی با متن کوتاه برای کودک خود فراهم کنید. با بالا تر رفتن سن او کتابهایی را انتخاب کنید که متن بلندتری دارند. در سن ۶ سالگی کودک شما به راحتی میتواند قصه با متنی نه چندان کوتاه را دنبال کند. کتاب های داستانی هیجان انگیز که آموزه های خاصی را در بر دارند برای این سن مناسب هستند.
در این گروه سنی کودکان کم کم مهارت خواندن را فرا می گیرند کتابهای آسان خوانی را در دسترس آن ها قرار دهید تا به شکل مستقل بخوانند. مستقل خواندن در این سن رای او لذت بخش است. شما میتوانید از او بخواهید که برای شما داستانی را بلند بخواند.کتابهای تصویری داستانی با متنهای بلندتر و موضوعهای پیچیده تر برای کودک خود فراهم کنید.
کودکان در این سن مهارت بیشتری در خواندن کسب کرده اند و می توانند داستان ها و محتویات پیچیده تری را درک و دنبال کنند.از این سن فرزندان خود را تشویق کنید که داستانهای بلند تر بخوانند. برای نمونه رمانی که از چندین فصل تشکیل شده است. ممکن است ابتدا به این کار تمایلی نشان ندهد. سعی کنید داستان بلند گیرایی را برگزینید و فصل به فصل با او همراهی کنید و با یکدیگر بخوانید.
همه دوست دارند فرزندان باهوش و نابغه داشته باشند. حالا نابغه هم نشد، دوست داریم اگر فرزندی داریم بسیار باهوش و فرهیخته و مودب و دوست داشتنی باشد. همه خوبی ها را با هم می خواهیم و این شاید کمی بلندپروازانه به نظر برسد، اما ناممکن نیست. صرف نظر از مساله ژنتیک و استعدادهای ذاتی، مساله ای به نام آموزش نیز وجود دارد که در تربیت فرزندِ باهوش بسیار موثر است.
حتما بسیار شنیده اید، می گویند از همان زمان که نوزاد در رحم مادر است برای او موسیقی های ناب بگذارید و کتاب بخوانید و حرف بزنید تا ذهنش برای ورود به دنیای مادی آماده شود. این ها همه درست، اما ما ۶ راز خوب را هم با شما در میان می گذاریم تا بتوانید پسران/دختران باهوش تحویل جامعه دهید و خودتان نیز کیفش را ببرید.
نگران نباشید! قرار نیست به مغز فرزند کوچک خود فشار بیاورید. فقط قرار است او را با کلمات جدید بسیاری آشنا کنید. برای این که فرزندتان خیلی زود با انواع واژه ها و عبارت ها آشنا شود، کافی است هفته ای یک واژه جدید به او بیاموزید. اگر این روند را از ۱۸ ماهگی آغاز کنید و تا سال دوم ادامه دهید، در انتهای این بازه زمانی، کودک شما بین ۵۰ تا یکصد واژه یاد خواهد گرفت. هر چه بیشتر با فرزند خود صحبت کنید، او واژه های بیشتری خواهد آموخت.
برای اینکه کلمات بیشتری یاد بگیرد، دایم با او حرف بزنید. با کلمات زیاد فرزندتان را بمباران کنید. هر کاری انجام می دهید برایش توضیح دهید. از اینکه با لحن و تقلید صداهای مختلف این کار را انجام دهید هیچ هراسی نداشته باشید. کتاب های زیادی برای او بخوانید. این را در نظر داشته باشید کودکان تا پیش از دوسالگی نباید تلویزیون تماشا کنند. بگذارید هر چه قرار است بیاموزند را از شما بیاموزند نه از برنامه های تلویزیون. تا جای ممکن از انواع کلمات و فرم های مختلف واژه های متنوع استفاده کنید تا در آینده در نوشتن و هجی کلمات سرعت یادگیری بالاتری داشته باشد.
پرورش هوش احساسی در کودکان یکی از ضروری ترین موارد برای رشد درک و مهارت های اجتماعی در کودکان است. والدین باید به روش های مختلف هوش احساسی فرزندان خود را توسعه دهند. به طور مثال، هنگامی که فرزند شما در حال بازی با شن در کنار ساحل است و یکی از دوستانش ناخواسته قلعه شنی او را تخریب می کند، باید به او بگویید که این مساله از روی عمد نبوده و مثلا پای دوستش گیر کرده او روی قلعه شنی تو افتاده است. باید به او بیاموزید برخی از مسایل زندگی به صورت تصادفی پیش می آیند و هیچ نوع غرضی در پشت آنها نیست. وقتی کودک این را درک کند، دیگر خیلی راحت کینه به دل نمی گیرد و از کوچک ترین مسایل زندگی دچار تنش و عصبانیت نمی شود.
این مساله در مورد رفتارها رویدادهای مثبت نیز مصداق دارد. یعنی هنگامی که فرزند شما یک کار خوب انجام می دهد او را متوجه نتیجه رفتار خوب خودش بکنید. به طور مثال، برای دوستش مساله جالبی را تعریف کرده است، یا به همبازی خود محبتی کودکانه کرده است، به او یادآوری کنید که چقدر این کارش خوب بوده است و تا چه اندازه توانسته با این کار موجب خوشحالی دوستش بشود. با این اشاره ها به کودک می آموزید هوش احساسی خود را به طور غیرمستقیم پرورش دهد.
بازی های نمایشی یکی از بهترین انواع بازی ها برای رشد فکری و هوشی کودکان است. وقتی با کودک انواع موقعیت ها را بازی می کنید، به طور غیرمستقیم به او مسایل بسیاری می آموزید. با کودک نمایش هایی را بازی کنید که بتواند کنترل های لحظه ای را بیاموزد.
نخستین مساله، آموزش تضادها است. چندین تصویر ساده به کودک نشان دهید. تصاویر را یک به یک نمایش دهید. به طور مثال، تصویر نخست، خورشید باشد. هنگامی که خورشید را نشان می دهید، به جای کلمه «روز» از واژه «شب» استفاده کنید.
یک بازی دیگر، یک به طور مثال، یک ضربه روی تنبک بزنید، به احتمال زیاد فرزند شما دوضربه روی آن خواهد زد.
در هر دو این بازی ها، هدف این است که فرزند مکث و چند دقیقه فکر کند و نخستین فکری که به ذهنش می رسد را بی خیال بشود. این بازی حتی برای کودکان ۳ تا ۴ ساله نیز مفید است. با این بازی به کودک می آموزید در هر چه که می بیند فکر کند و فقط به اولین فکری که در ذهنش نقش می بندد، تکیه نکند. به جوانب مختلف مسایل فکر کند.
واکنش های لحظه ای باعث افزیش مهارت ریاضی در کودکان می شود. با این بازی ها، ذهن کودک برای نقشه کشیدن، برنامه ریزی، تعیین هدف و پشتکار برای اجرای کامل برنامه ها آماده می شود. با بازی های که تضادها را نشان می دهد، کودک خود را برای موفق های بسیاری در آینده آماده می کنید.
اگر دوست دارید خلاقیت را در کودک افزایش دهید، این مساله را در دکور اتاق او نیز اعمال کنید. فضایی که کودک در آن رشد می کند در بروز مهارت های ذاتی او تاثیر بسیاری دارد. تزئیناتی که در اتاق کودک استفاده می کنید یکی از اصلی ترین مسایل برای رشد خلاقیت او است. برای این منظور لازم نیست خیلی هزینه کنید و اسباب بازی های گران قیمت خریداری کنید. با یک جعبه خالی و مداد شمعی های معمولی هم می توان موجب پرورش خلاقیت و ابتکار در ذهن کودکان شد.
در اتاق برای او امکاناتی فراهم کنید تا مسایل جدید بیاموزد. مسایل جدیدی تمرین کند. وسایلی در اتاق او قرار دهید که به یک بازی خاص محدود نشود. از انواع وسایل موسیقی، نقاشی، ساخت و ساز، عروسک و ... در اختیارش بگذارید تا در همه زمینه ها بازی کند.
تحقیقات ثابت کرده اند کودکانی که والدین آنها تلاش هایشان را به جای استعدادهای ذاتیشان مورد تشویق قرار می دهند، تلاش خود را بیشتر می کنند و پشتکار بالاتری دارند.
شاید دوست داشته باشید بگویید فرزند من باهوش است. اما خوب است گاهی هم به او بگویید: «تو واقعا خوب تلاش کرده ای». بیشتر والدین عادت دارند در مورد هوش و ذکاوت درونی کودکان حرف می زنند و غیرمستقیم، تلاش های او را نادیده می گیرند. اما اگر به کارهایی که انجام داده است، اشاره کنید، او لذت بیشتری از این کار خواهد برد. به این ترتیب، حتی اگر اشتباهی نیز مرتکب شوند مدام خود را سرزنش نخواهند کرد. زیرا به سادگی درک می کنند که برخی از تلاش ها نیز ممکن است نتیجه مثبت نداشته باشد.
از حدود ماه نهم، کودکان حرکات انگشتان والدین خود را دنبال می کنند. تحقیقات ثابت کرده اند، کودکان زبان بدن را سریع تر از موارد دیگر می آموزند. به طور مثال، اگر با دست به کامیون اشاره کنید، کودک سریع تر به سمت آن بر می گردد تا اینکه بخواهید در مورد کامیون به او چیزی بگویید.
به این روند «توجه مشترک» می گویند: به این مفهوم که کودک می تواند با شما در رابطه با موضعی خارجی ارتباط برقرار کند. پرورش این مساله مثلا در باغ وحش بسیار کارساز است. با انگشت به حیوانات اشاره کنید و سپس در مورد آن حیوان برای فرزندتان توضیح دهید.
ساخت کاردستی برای کودکان چالش های قابل حل در مسیر ساخت کاردستی هستند. بنا به سن کودکان کاردستی های مناسب آنها را انتخاب کنید و بارها و بارها آنها را با کودک انجام دهید.
سعی کنید هر بار یک نقطه ای به کاردستی اضافه کنید و دخالت خود را در مسیر ساخت کاردستی به حداقل برسانید.
برای مثال در بار اول برش های ظریف را شما انجام دهید ولی به مرور زمان با انجام مستمر آن کاردستی به روش های مختلف، سعی کنید برشکاری ها را بخود کودک محول کنید.
در اینجا ما کاردستی ساخت حیوان شیر با وسایل بسیار ساده و پیش پا افتاده رو بررسی میکنیم. در این کاردستی نیاز به یک بشقاب زرد رنگ، چند قاشق یکبار مصرف، ماژیک و چند برگ درخت به همراه قیچی داریم.