این کاردستی از جذاب ترین و آسان ترین کاردستی ها برای کودکان است.
رنگ آمیزی تخمه ها، برش کاغذ و چسباندن آن ها از جذابیت های این کاردستی ساده است.
اما اگر به دنبال کاردستی های بیشتر با تخم کتان رنگی هستید به صفحه ساخت کاردستی با تخم کتان مراجعه کنید.
این وب لاگ بازتاب دهنده اطلاعات سایت رادیوکودک در زمینه کودک است.
این کاردستی از جذاب ترین و آسان ترین کاردستی ها برای کودکان است.
رنگ آمیزی تخمه ها، برش کاغذ و چسباندن آن ها از جذابیت های این کاردستی ساده است.
اما اگر به دنبال کاردستی های بیشتر با تخم کتان رنگی هستید به صفحه ساخت کاردستی با تخم کتان مراجعه کنید.
اگر می خواهید کودکان شما نسبت به محیط زیست اطراف پر توجه باشند، به آن ها آموزش هایی درباره وسایل مفید و غیرمفید بدهید. یکی از این آموزش ها ساخت کاردستی با وسایل دورریختنی است.
یکی از جذاب ترین کارهایی که در منزل می توانید با کودک خود انجام دهید پخت غذا هست. از او بخواهید غذاهای مورد علاقه خود را درست کند.
قطعا او هرچه خود درست کند اشتیاق بیشتری به خوردن آن خواهد داشت.
در این پست نیز یک روش پخت کیک با کودک در منزل را به خانواده های گرامی آموزش خواهیم داد.
۲۵ کاردستی کودکان با خوراکی ها
کفاشی در شهری بود که کارش حرف نداشت. اما هیچ وقت تبلیغ کارش رو نمی کرد و می گفت کار من نیازی به بازاریابی و تبلیغ نداره.
یه روزی ۳ تا بچه کوچولو رو دید که پا برهنه در حال بازی هستند.
از روی جای پای بچه های کوچک براشون کفش دوخت.
تا روزی بچه های کوچک بصورت معجزه آسایی به کمک پیرمرد آمدند و زندگی پیرمرد را عوض کردند.
این داستان به کودکان می آموزد که بی دلیل ببخشند و بدانند که کارهای نیک به زندگی شما نیکی و ارزش می آورند.
قصه صوتی کودکانه مهربانی
قصه صوتی کودکانه آهوی جادو شده
گلی بود. گلدونی بود. باغی بود. باغبونی بود. مادری بود. پسری بود. اسم مادر ریحانه خاتون بود. ریحانه خاتون یه مادر ساده دل بود که دلش مثل آب زلال و مثل آینه صاف بود.
اون یه پسر یه ساله داشت که خیلی دوسش داشت.
هر روز توی خونه راه می رفت و براش می خوند : یک ساله ام . گل خونه ام.
یه روز گاو حنایی باغ بغل صدای ریحانه خاتون رو موقع آواز خوندن شنید.
اومد کنار پنجره وسرش رو آورد تو و گفت ما . مبارکه ریحانه خاتون. شنیدم پسرت یه ساله شده.
ریحانه خاتون با خوشحالی گفت بله یک سالش شده
یک ساله ام
گل خونه ام
گاو گفت : ما ! حالا می تونه راه بره.
ریحانه خاتون گفت نه هنوز نمی تونه راه بره. هنوز خیلی زوده.
گاو گفت : ما! گوساله من یه روزشه اما می تونه راه بره. پسر یه روزه من از پسر یه ساله تو زرنگتره.
ریحانه خاتون وقتی که اینو شنید ناراحت شد. به پسر کوچکش نگاه کرد و با خودش گفت چرا گوساله ره میره. پسر من راه نمیره. همین موقع گوسفند و بره اش اومدند کنار پنجره و گفت : بع بع مبارکه ریحانه خاتون. می گفتی پسرت یه ساله شده ، مگه نه.
ریحانه خانون با خوشحالی گفت : بله
یک سالم
گل خونم
گوسفند گفت : بع بع حالا خودش می تونه غذا بخوره؟
ریحانه دستی به موهای پسرش کشید و گفت : نه. هنوز نه. باید یه کم دیگه صبر کنیم.
گوسفنده گفت : بره من یه ماهشه اما خودش غذا می خوره. بره یه ماهه من از پسر یه ساله تو زرنگتره
ریحانه خاتون باز هم ناراحت شد و به خودش گفت : چرا بره گوسفند خودش غذا می خوره اما پسر من نه.
قصه صوتی کودکانه آدمیزاد بدجنس با صدای زیبای مریم نشیبای عزیز
کفاشی در شهری بود که کارش حرف نداشت. اما هیچ وقت تبلیغ کارش رو نمی کرد و می گفت کار من نیازی به بازاریابی و تبلیغ نداره.
یه روزی ۳ تا بچه کوچولو رو دید که پا برهنه در حال بازی هستند.
از روی جای پای بچه های کوچک براشون کفش دوخت.
تا روزی بچه های کوچک بصورت معجزه آسایی به کمک پیرمرد آمدند و زندگی پیرمرد را عوض کردند.
این داستان به کودکان می آموزد که بی دلیل ببخشند و بدانند که کارهای نیک به زندگی شما نیکی و ارزش می آورند.